«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "
«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "

آواز عاشقانه

 

آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست
حق با سکوت بود ، صدا در گلو شکست

دیگر دلم هوای سرودن نمی کند
تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست

سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گریه های عقده گشا در گلو شکست

ای داد، کس به داغ دل باغ دل نداد
ای وای ، های های عزا در گلو شکست

آن روزهای خوب که دیدیم ، خواب بود
خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست
"

 بادا " مباد گشت و " مبادا " به باد رفت
" آیا " ز یاد رفت و " چرا " در گلو شکست

فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست

تا آمدم که با تو خداحافظی کنم

بغضم امان نداد و خدا .... در گلو شکست

 


پ.ن : 

 این روزا یه جورایی برام عجیبه...طاقت دیدن هیچکس رو ندارم... اگه یه نفر چیزی بهم بگه مثل اون موقع ها صبوری نمی کنم... انگار دلم منتظر یه تلنگره ...این روزها من برای خودم نگرانم... ذهنم مشوش شده...خودش بی اراده من فکر میکنه... 

خدایا تو میدانی...

عشق یعنی چه؟؟؟؟

 

 

 

 دختری کنجکاو میپرسید:  ایها الناس عشق یعنی چه؟

  دختری گفت: اولش رویا آخرش بازی است و بازیچه

  مادرش گفت: عشق یعنی رنج پینه و زخم و تاول کف دست

  پدرش گفت: بچه ساکت باش بی ادب! این به تو نیامده است

  رهروی گفت: کوچه ای بن بست

  سالکی گفت: راه پر خم و پیچ

  در کلاس سخن معلم گفت: عین و شین است و قاف، دیگر هیچ   

 

                                          دلبری گفت: شوخی لوسی است

  تاجری گفت: عشق کیلو چند؟

  مفلسی گفت: عشق پر کردن شکم خالی زن و فرزند

  شاعری گفت: یک کمی احساس مثل احساس گل به پروانه

  عاشقی گفت: خانمان سوز است بار سنگین عشق بر شانه

  شیخ گفتا: گناه بی بخشش

  واعظی گفت: واژه بی معناست

  زاهدی گفت: طوق شیطان است

  محتسب گفت: منکر عظماست 

  قاضی شهر گفت: عشق را فرمود حد هشتاد تازیانه به پشت

  جاهلی گفت: عشق را عشق است

  پهلوان گفت: جنگ آهن و مشت

  رهگذر گفت: طبل تو خالی است یعنی آهنگ آن ز دور خوش است

  دیگری گفت: از آن بپرهیزید یعنی از دور کن بر آتش دست

  چون که بالا گرفت بحث و جدل توی آن قیل و قال من دیدم 


   طفل معصوم با خودش می گفت: من فقط یک سوال پرسیدم!

  

 

برگرفته از سایت دختر امروزی   

کادوی تولد

تصاویر زیباسازی وبلاگ ، عروسک یاهو ، متحرک             www.bahar-20.com

می نویسم امشب ای آوای دل

تا تو را ای بی نشان یادت کنم        

دوست دارم با نوشتن از تو باز  

در خیالاتِ خودم شادت کنم

  

ای  تو ! ای یاور دیرین ِ من!

ایکه هستی ، بوده ای اندر نهان

می نوسیم از شما یار ِ قدیم

مهدی ِ خوب و عزیز و مهربان   

تصاویر زیباسازی وبلاگ ، عروسک یاهو ، متحرک             www.bahar-20.com  

من از تبلور شبنم می آیم
در سکوت دریا می خوانم
 سرود ماندن را
 و در هم می شکنم هبوط آدم را
 من از واژه ی غریب غربت
نگاه
آِنای خود را می دزدم
 و غریبان زمان را
 به قصد آشنایی با فردا
 می پذیرم
 و گل واژه های صفا را
 از سرند دوستی
 با دو دست لغزان
 همچون گهواره ی کودکان به لرزه می گیرم
 و باب سرودن را می گشایم
من در نیایش صبحگاهی
سلام عشق را پاسخ  

میدهم
 و می خوانم سرود ماندن را
 در اذان صبح
 درود ستاره را با سحر حس می کنم
 و سلام سحر را همچون گوشواری بر گوش خورشید می بینم
 من از باد نمی گریزم
 و از توفان نمی هراسم
مگر نه این که هر دو مظهر طبیعت اند ... ؟
باران ، شستشو گر آلام من است
 و طراوت بعد از آن در کوهستان
 سرود زندگی ام
 پس می خوانم سرود ماندن را
 من از نسیم حظ می برم
 و بر کجاوه ی صبا می نشینم
 من در غروب به دنیا آمدم
و در فلق بار سفر خواهم بست

 بهاربیست                   www.bahar20.sub.irبهاربیست                   www.bahar20.sub.irبهاربیست                   www.bahar20.sub.irبهاربیست                   www.bahar20.sub.irبهاربیست                   www.bahar20.sub.irبهاربیست                   www.bahar20.sub.ir

فردا بهترین روز زندگیمه چرا که تولد کسیه که من اندازه تمام دنیا ...نه کمه... 

اندازه همه ستاره ها نه ....بازم کمه ...نمی دونم چقدر؟؟؟؟ 

 اما خیلی زیاد دوستش دارم 

این روز زیبا رو به تموم مردم دنیا تبریک میگم  

 

  بهاربیست                   www.bahar-20.com

تولدت مبارک داداش مهربونم 

 

 

دو ماهه دارم فکر میکنم براش چی بگیرم هنوز به نتیجه نرسیدم 

آخه واسه مردا هیچی نمی شه انتخاب کرد 

اول فکر کردم چون ماهیگیری دوست داره براش یه قلاب ماهی گیری بخرم  

ولی آخه توی این خشکسالی !!! 

بهاربیست                   www.bahar-20.com 

بعد فکر کردم پارچه براش بگیرم دیدم تو کمدش ۱۰ تا کت شلوار داره 

بی خیال شدم 

 

در هر حال موندم چه کار کنم  

 تصاویر زیباسازی وبلاگ ، عروسک یاهو ، متحرک             www.bahar-20.com

روز معلم

امروز روز بزرگداشت مقام معلم است... روز شهادت استادی بزرگ و ارزشمند.... 

یادش بخیر دوران خوش مدرسه فارق از مشکلات امروز لحظه شماری می کردیم که روز معلم بیاد وبرای اونایی که دوستشون داشیم ودوستمون داشتن یه شاخه گل هدیه می دادیم...تازه به خاطر همینکه بیادشون بودیم  توقع داشتیم اون روز رو درس نپرسن و به ما اجازه بدن شادی کنیم... 

اگه اجازه نمی دادن کلاس بره رو هوا .... طلبکارم می شدیم.... 

آخه اون روز همه به امید رو آب بودن کلاسا درس نخونده اومده بودن... 

بیچاره مدیرمون راست می گفت روز شهادت استاد مطهری بودو بچه ها می زدن و می رقصیدن که چی؟؟؟؟ روز معلماست.... 

یادش بخیر...حالا که خودم تقریبا میشه گفت معلمم تازه می فهمم که معلمای بیچاره ما چی می کشیدن.... 

امروز روز معلم بودو منم به عنوان مربی نمونه انتخاب شدم...جا داره یاد کنم از بهترین معلمهایم که به من وامثال من کمک کردن فرد تقریبا مفیدی برای جامعه باشیم... 

یادشون بخیر وگرامی... 

خانم صفر زاده  که با اون لهجه زیباش ادبیات رو برامون زیبا تر می کرد...

خانم امینی  که با صمیمیتش مونس من و رزگل بود و حریف خوبی برای بدمینتون...

 آقای جوانبخت که همیشه وقتی شیمی درس میداد من بیچاره رو خطاب قرار می داد که بگو چی گفتم...آخه می دونست تمام سرو صداها زیر سر من و رزگله.... 

خانم مفتح که آخرین روز دیدار پیشونی همه رو بوسید وبعد باخبر شدیم به علت بیماری عروج کرده... 

ودیگر معلمان  مثل خانم برزن -کارگریان- دستور نژاد-موسوی- عراقی- کاظمی- حمید زاده و.... 

که به من وامثال من یاد دادن امروز همان فردایی است که از دیروز منتظرش بودیم... 

یاد دادن زندگی با سختی هاش ...باغمهاش... بازم زیباست... 

یاد دادن تا زمانی که می دانیم چشمانی هست که برای رنج ما بارونیه زندگی ارزش رنج کشیدن رو داره.... 

یادشون بخیر وگرامی

جهل و وصل

در راهی بس طویل

همراه یک خیال

همراه وهمسفر

با یک فراق بال

پرواز کردم وروحم بسان مرغ

پرواز کرد ورفت, روحم بسان گل

بشکفت آنچه را در خانه دلم متروک مانده بود

خود بی خبر نبود از آنچه می گذشت

در یک دوراهی

در طول یک قرن

من مانده بودم

راهی به سوی جهل راهی بسوی وصل

من مانده بودم

با کوله باری از عشق ومستی

رفتم به سوی جهل

در های وهوی وصل

شاید اگر که وصل می شد رقیب جهل

در مسند رقیب او هم برنده بود 

«شعر از خواهرم دینا از دفتر افسون» 


 پ ن: 

دلتنگی من کوتاه وگذراست... مثل رود خاموش وبی صداست...خیلی زود به ندیدن ونخواستن و نداشتن عادت می کند...خیلی زود دوباره مثل خورشید پشت ابر به زندگی این قصه پر رمز و راز لبخند می زند وبه دریا ها دل می سپارد... 


 

به قول حافظ: 

دارم امید عاطفتی از جناب دوست 

کردم جنایتی وامیدم به عفو اوست 

دلم گرفت...

من که می ترسم از هجرت دوست

                      کاش می دانستم ...                     

روزگاری که به هم نزدیکیم چه بهایی دارد.

کاش می دانستم ...

که چرا مرغ مهاجر ، وقت پرواز به خود می لرزد !!!

 


پ.ن: 

 دلم اندازه همه آسمون خدا گرفته ...نمی دونم چرا ؟؟اما نه می دونم ...نگفتنش بهتر است 


زانزوای این سکوت 

ز ازدحام کوچه ها  

زشرم پاک یک نگاه 

ز قفل بسته دعا 

دلم گرفت... 

زپیکر چوبی تاک 

زشاخه شکسته اش به روی خاک 

زفاصله در این دیار 

زفصل خشک بی بهار 

دلم گرفت... 

من از دریغ آفتاب 

زگرمی محبتش 

من از صدای پای شب 

وآن حریم خلوتش 

دلم گرفت... 

زآشیان بی نشان 

زمکر حیلت جهان 

زدرد های در نهان 

من از صداقتی که خفت  

به روی سینه زمین 

من از شکوه دشت غم 

زاشک و آه یاسمن 

دلم گرفت... 

من از منیت زمان  

زکینه های مردمان 

ز آرزو 

زعشق های بی وضو 

زطعنه های دوستان 

زمرگ پاک بوستان 

ز پنجره که بسته شد 

زچشم انتظار دل که خسته شد 

دلم گرفت... 

زحسرتی که بر دل است 

زپای دل که در گل است 

زگفتنی که مشکل است 

دلم گرفت... 

من از هوا ... 

من از صفا ...

من از زمین و از هوا 

دلم گرفت...

به امید دیدار

چه کسی آن طرف کوچه تنهایی من منتظر است... 

تکیه داده است ...به انبوه درختان سبز... 

وبه امید وصال...  

چشم هایش بیدار.... 

ونخوابیده تمام شب را... 

تا سحر گاه امید ... 

پشت دیوار سکوت... 

به امید دیدار... 

 

(هومن تقوی)

نگفتنش بهتر است

در تنهایی شب ...

                     به آسمان می نگرم... 

وآسمان شب چه پر ستاره است... 

                 وهر ستاره شبی است که از تو دورم...