«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "
«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "

درد دل

دلم گرفته...دوس دارم جدا از تموم غم های دنیا اینجا برای تو بنویسم.میدونم میخونی .میدونم بیصدا میای و میری...هنوز ته ته ته دلت رو میدونم و من هم ته ته ته دل خودمو...

خسته ام از همه چیز. هر چیزی که به عنوان یه عشق مطرح میشه ...چون فقط مطرح میشه ولی وقتی به عمقش نگاه میکنم اون چیزی نیست که ظاهرش نشون میده...این روزا زود رنج شدم ...خیلی زود اشکم در میاد ...اما نمیگذارم مروارید چشمام پایین بیاد ...امروز وقتی از سر کار برمیگشتم یه ان زد به سرم...پشیمون شدم چون برای خودم ..برای تفکرم زیادی وقت هزینه کردم و به هیچ جایی نرسیدم...چه فایده وقتی بلند بلند با دلم حرف میزنم و دعوا میکنم راضی نمیشه که نیست و نابود شده ...چه کار کنم وقتی دلش نمیخواد نداشته ها رو باور کنه...چه کار کنم وقتی نمیفهمه نــــ ـــمــــ ــــیــ ـــشـــ ـــه ....

دلم فقط یه چیزی رو میخواد....گذر زمان..آره ، شاید زمان همه چیز رو حل کنه اما خدا کنه کار از کار نگذره

برای خوشبختیت...برای راحتیت از صمیم قلبم دعا میکنم..هر شب ...هر روز...

هنوز هم قبل از خواب برات وان یکاد میخونم...

هنوز هم هر صبح قبل از ترک خونه برای سلامتیت صدقه میدم.....

" کاش دنیای قلبم با کسی غریبه نبود....اما چه کنم که کلمه ها و شعرها در دنیای قلبم غریبه اند و چون غریبه اند همیشه تنهاست..."

...

دلم برای باتو بودن بی تابه...

بیا همچون مسیح ...............................

دلم گرفته از چیزی که نمیدونم درست شنیدم یا اشتباه !! نه جرات پرسیدن دارم نه دلم ارومه...نمیدونم. خدا کنه زندگی من به عقب برنگرده... برای بازگشت و تکرار نگرانم...

کاش فقط یه چیز برمیگشت

یه علاقه ...یه ارزن محبت تو...


...

بابا چشمکی بهم زد و شروع کرد به صحبت...( صحبت هایی که مامان رو عصبانی میکرد)

مامان داشت عصبانی میشد و منم هر چی اشاره میکردم که بیخیال شو ؛ اهمیت نمیداد.

این وسط من از خنده ریسه میرفتم.



پ . ن :

مردا چقدر خوب رو اعصاب ما راه میرن...باید به راه حلی فک کنم. چیزی که یه مرد رو عصبانی کنه...


...

تا کی باید منتظر باشم نمی دونم...چرا نشستی خدا !! اعلام جنگ کن.

از آماده باش خسته شدم

....

...

دلم گرفته ، اندازه آسمون خــــــــــدا...

کاش یکی معنی سه نقطه های منو میفهمید ...

کاش بر فراز قله های پر امید عشق...نقش دیوانه بودن را با تمام زنجره هایش میدیدم...

چقدر سخته باشی ،اما نباشی...


بی ربط

بهار نارنج رو دونه دونه جمع میکردم...

مامان: واسه چی جمع میکنی ؟! یه عالمه تو خونه داریم؟؟

من نگاهش کردم و خندیدم گفتم واسه ... واسه دل خودم، شاید دلش هوای چایی با عطر نارنج کرد...



زخاک سعدی شیراز بوی عشق می آید...

وقتی دل سودایی می رفت به بستان ها        بی خویشتنم کردی، بوی گل و ریحان ها

گه نعره زدی بلبل، گه جامه دریــــدی گل          تا یاد تو افتادم، از یاد برفت آن ها

ای مهر تو در دل ها، وی مهر تو بر لب ها        وی شور تو در سرها، وی سر تو در جان ها

تا عهد تو دربستم، عهد همه بشکستم          بعد از تو روا باشد، نقض همه پیمان ها

تا خــــار غم عشقت آویختـــــه در دامــن        کوته نظری باشد، رفتن به گلستان ها

آن را که چنـــین دردی از پـای درانـــــدازد         باید که فروشوید دست از همه درمان ها

گـــر در طلبش رنجی، ما را برسد شــــاید       چون عشق حرم باشد، سهل ست بیابان ها

هر تیر که در کیشست، گر بر دل ریش آید       ما نیز یکی باشیم از جمـــله قربان هـــــا

هر کو نظری دارد، با یار کــــمان ابـــــــرو        باید که سپر باشد، پیش همه پیکان ها

گویند مگو " سعدی " چندین سخن از عشقش     می گویم و بعد از من گویند به دوران ها


پ.ن :

آخرین باری که سعدی رو زیارت کردم 4 مهر 88 بود و یادمه عجب شب دلنشینی بود برام. امروز هم بزرگداشت سعدی بود و ما هم چون اردت خاصی به شیخ اجل داریم به زیارتش رفتیم...شلوغ بود..اما باصفا بود.جای دوستان سبز و خرم بود.


بازگشت

وقتی اندیشه ام به سمت آرزوی یک بالا منفـ ــــ ــی میـ ـــــ ــــل میکند ،دیوانگی ام به مثــ ــبــ ـــ ــت بی نهایت میرسد...

وفتی اندیشه ام به سمت آرزوی یک بالا مـــ ـــثـــ ـــبــ ــت میــــــ ــــل میکند، خنده ام خــنـــ ـــثـــ ـــی میشود.


پ .ن :

اینجا به اندازه تموم دنیا برام عزیز و دوست داشتنیه... اینجا برای کسی مینویسم که تموم خوبی ها رو برای من گذاشت و رفت...میخوام برگردم و از نو شروع کنم ...با یه دنیا امید و خاطره برگشتم تا مبادا یادم بره ...آی خدا جون...ببین !!! من نمیخوام نداشته ها رو باور کنم واسه همین برگشتم ... هیچ جا وصــــ ـــــ ـــــ ـــــال نمیشه


" نه برای من... نه برای تو "