«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "
«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "

می‌‌آیند ...
تا تو را کشف کنند
و روحت را تصاحب
بی‌ هیچ مجالی برِ عشق
چنان سراسیمه
چنان سرد
چنان زخمه وار
که نخواهند دید ،
چگونه غروب می‌‌کند ، غرورِ یک قلب
چگونه است
چکیدنِ کسی‌
از چشم های خودش
چگونه
شاعری
تحملش را از کنارِ شعر بر می‌دارد
و رو به حیرتِ یک خواب می‌‌رود
چگونه شب
فرصتِ ماندن را
از آدم خسته می‌‌گیرد