«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "
«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "

روزمرگی

امروز خیلی دلتنگم.دلتنگ یه چیزایی که خودم هم درکش نمیکنم چرا ؟ یه چیزهایی که مسخره نیستن...سپرده بودم به دریا ...دریایی که قرار بود منو از همه نداشته ها دور کنه 

میبینی !!!

دریا هم تاب تحمل داشتن تو رو نداشت ...

دیشب نگاهی کردم به مامان خانمی ...خواستم بگم اما پشیمون شدم ...بغض راه گلوم رو بسته بود ...واصرار مادر که چی میخواستی بگی ؟؟

نمیخواستم بگم...اما لعنت بر چشمهای بی جنبه من ...لعنت

دلم برای بودنت تنگ شده بی انصــــاف...


نظرات 1 + ارسال نظر
محمود پنج‌شنبه 14 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 13:03 http://kafshha-ye-khaki.blogfa.com

خود را شکفته دار به هر حالتی که هست
خونی که میخوری به دل روزگار کن

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.