«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "
«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "

خواب دیدم که مرده ام...

چه زیباست
اگر قلبم پس از مرگم
به سان روزهای پیش از آن
در سینه ای کوبد پیام مهربانی را
آنگاه که پرنده ی سپیدروح مان عروج معنایش را جشن می گیرد
آنگاه که قفل قفس سنگین جسم گشوده می شود
تا برویم و از آن بالا ها
نگاه کنیم به آن چه در زمین بر جای گذاشته ایم
چقدر زیبا خواهد بود اگر آنقدر کاشته باشیم
که سبزی و طراوت کاشته هایمان
پرنده ی روح مان را
آن بالاها سرمست کند.
آنجا دیگر پرهای زمینی مان به کار نمی آید
پس می توانیم آن ها را به کبوتران پر شکسته ی زمین قرض دهیم
تا وقتی از آن بالا نگاه کردیم
زیبایی باغ مان با تحرک پرواز پرندگان
با جست و نشست ها شان به این سو و آن سو
دو چندان شود
آن روز از آن بالا خواهیم شنید:
گرومپ
گرومپ
گرومپ
آری
این قلب من است که در سینه ی آن پرنده ی کوچک
شادمان می تپد
آه ه ه ه ه امروز
چقدر خوشحالم!!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.