ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 |
نمی دونم چه مشکلی بود...اما همه نگام میکردن...مرد و زن حتی بچه ها ...به خودم دلداری میدادم که زیادی حساس شدم...نگاهم رو میخکوب زمین کردم که یادم بره... سنگینی نگاه همه رو حس می کردم...به خودم به پوششم شک کردم...مسیر زیادی نبود سوار تاکسی شدم ...اما راننده هم ....ولی من مطمئن بودم ... آخه مثل همیشه بودم حتی خیلی ساده تر...
رسیدم دفتر...امروز دیرتر رسیدم. انگار برای رئیس مهم نبود که دیر اومدم... یه کم ناراحت بود نه از تاخیر من...بهم دست داد...دستش رو کشید گفت چقدر یخی!!!!!
گفتم آتش عشقم فروکش کرده...............
و اون از ته دل خندید. وقتی می بینم خوشحاله انگار تمام زیبایی های دنیا رو بهم هدیه دادن...دیگه نگاه سنگین مردم رو فراموش کردم...فراموش
پ.ن :این روزا زیادی خوبم وسرحال
سلام
خوشحالم کردی
امیدوتارم همیشه خوش باشی و سر حال
رییستم سلام بنده رو به صورت اختصاصی برسوئن
سلام خانوم گل خوبی؟؟؟راستش درگیر کار دفتر شدم یه کوچولو هم اینجوریم نارحتم از زمان از دست رفته غیر قابل برگشت البته تا حدیش دست من نبود زمانگذشته اما دستهای من خالی خالی هست
دلم گرفته از آدمایی که میگن دوستت دارم اما معنیشو نمیدونن،
از آدمایی که می خوان مال اونا باشی اما خودشون مال تو نیستن،
از اونایی که زیر بارون برات می میرن
و وقتی آفتاب میشه همه چیز یادشون میره...
مفهوم نوشته ات رو نمی فهمم یا هم خیلی من گیجم
سلام
خوبی؟
آپ کردم و منتظر حضور گرمتون
خوشحال میشم تشریف بیارید.
بزرگوار باشی
جوشحالم که خوشحالید.خوشحالی دوستان خوشحالی ماست .خوشحالیتان مستدام.