ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 |
بوی خاک ...بوی سبزه ...بوی خوشبختی ...
باغ ارم تنهـــا قرار هفتگی من برای التیام ...جایی که هیچ وقت احساس پوچی نکردم. جایی که بیشتر از همه وقت انرژی دارم ...امروز هم زیبا بود و زیبا...شلوغ تر از همیشه .....وقتی قدم به قدم مسیر همیشگی رو دنبال میکردم کنار سطل خالی از زباله کلاغ ِ پر سیاهی مشغول خوردنِ یک تکه نان بود ...صدای پای منو که شنید نان رو به منقار گرفت و ژست پرواز ...
دلم نیومد با حضور ِ من نان ِ کمتری نسیبش بشه ...این بود که همان جا نشستم ...وقتی خیالش از طرف من راحت شد ...شروع به خوردن کرد....
ای جانم ...الهی بگردم من ... چقدر حواسش به من بود و این کلاغ پر سیاه ِ قشنگ تنها موجودی بود که 6 دانگ حواسش به من بود ...
خوبیه تنهایی باغ ارم رفتن اینه که میشی یه عکاس ...یه عکاس برای زوج هایی که عاشقانه ها برای هم میگن...یا دوستانی که مثل آب روان پاک ِ پاکند...
خیلی انرژی داره تو یه سکوت که فقط پرنده ها میتونن حریمش رو بشکنند بشینی و به هیچ چیز فکر نکنی ...به هیچ چیز ...
پ.ن:
امروز بی تفاوت بودم...بی تفاوت و سر شار از انرژی ...
همه عکاس ها یه روزم خودشون سوژه عکاسی می شن البته
سلام خوشبحالتون پارک ارم میرید
بعدش حالا چرا اینقدر عصبانی هستید از این همکارنتون؟؟؟؟؟؟
شما هم بودید از من عصبانی تر بودید....کارش شده شونه خالی کردن از زیر بار مسئولیت ِ خودش...ادبش میکنم