«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "
«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "

حرف دل

همه در تلاشند...

همه  در گذرند

 وزندگی را در لابه لای  سنگها جستجو می کنند ... 

گوییا سنگها بهتر از آنان می دانند..

اما من به دور از تمام این روزمره گی ها به غریبی دلم می اندیشم

...به دل خسته ام... به قلب پر امیدم...

خوب می دانم  

کوچه پس کوچه های زندگی ذهنم را از تمام واژه های زشت وزیبا پاک کرد...

دیگر نمی دانم کدامین واژه شایسته غربت قلبم است ...

چقدر زود باوریم...زود دل می بندیم.و سخت فراموش می کنیم...  

دنیای غریبی دارند این آدمها...

کاش ناممان اشرف مخلوقات نبود ونیروی تفکر نداشتیم  

تا بر خودمان ومردمانمان وبربی کسی مان دل بسوزانیم...

کاش پرنده بودیم که هرروز بی خیال از تمام دغدغه های زندگی پرواز می کردیم... 

پرواز....

امروز نه دلم برای خودم سوخت نه برای دلم... 

انگار آنچنان مهم نبود... 

مهم  نبود شکوفه ها را ببینم یا نه...

مهم نبود گل نر گس در مقابل سردی هوا شاداب تر است یا نه 

...مهم نبود باران ببارد یا نه..

.مهم این بود که زندگی رو بیشتر از همیشه دوست داشتم  

و شاید او هم در همه دلتنگی هایش به یاد من بود...

این مهم بود...


پ . ن : 

زندگی کنایه از یه اسمه ...همین 

نظرات 12 + ارسال نظر
دریا دوشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 17:24 http://www.daryaa.blogsky.com

من انتهای خزانم، تو ابتدای بهاری

بیا که با غم عشقت، غم دگر نگذاری

منم درخت شکسته، کنار جاده‌ی غربت

تو سروناز چمانی، گل همیشه بهاری



سبز باشی

ساقی جیغ !!! دوشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 18:09 http://aroomjighbezan.blogsky.com

عزیزم متن قشنگی بود ... ازینایی که آدمو به فکر میندازه ...
ولی با یه جمله مخالفم ... اینکه کاش قدرت تفکر نداشتیمو اشرف مخلوقات نبودیمو قبول دارم ولی به خاطر همین قدرت تفکر که برای خودمونو بی کسیمون دل میسوزونیم ...
با ما با کنایه حرف نزن

وحید سرباز سه‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 00:01

سلام تلا خانوم
خوبی که
بابا اینا رو خودت نوشتی
افرین هم به خودت هم به دل خوشکلت که دیگه نگیره
خوشکل بود
غمگین بود
ولی یه شادی موزی اون گوشه ها خفته بود
یه شادی که خیلی وقته خسته شده بوده و حالا داره میزنه بیرون
شاد باشی

سیامک سالکی سه‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 02:24 http://tighoabrisham.blogsky.com

زندگی شاید افروختن سیگاری باشد، در فاصله ی رخوتناک دو هم آغوشی...
(فروغ فرخزاد)

سلام، خوبی؟
یادداشت قشنگی بود.
موفق و سلامت باشی.

سلام تلاله خوب سه‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 05:42 http://rod.blogfa.com

اما من به دور از تمام این روزمره گی ها به غریبی دلم می اندیشم.
زیباست ودلنشین.
این حرف دل خیلی هاست وهمنطور حرف دل من .سربلند باشید

فاطمه جعفری پنج‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 00:39 http://hametanhaan.ir

خاموش کن و چندین غمخواره مشو آخر
آن نفس که عاشق شد اماره نخواهد شد ...

کیانی شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 03:40

رضا دوشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 08:33 http://rezaferanki.blogsky.com/

درود بر تو ....این نوشته ات یه حس نوستالژیک بهم داد ممنونم

دریا پنج‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:51 http://www.daryaa.blogsky.com

دوست بودن با تو چیزی بود که همیشه می خواستم

معشوق تو بودن چیزی بود که هیشه آرزوش رو می کردم...


سبز باشی

سلام جمعه 3 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 13:40 http://rod.blogfa.com

دنیای غریبی دارنداین آدمها
دیگر نمی دانم کدامین واژه شایسته غربت قلبم است ...
زیبا دوست داشتنی و قشنگ بود
قلمتون پایدار.

کیانی شنبه 4 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 20:39 http://mahdipor.blogpars.com

سلام مهربان

غریبه آشنا شنبه 4 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 22:01 http://vesaleyar.royablog.ir

سلام
عیدتون با تاخیر مبارک
نماز و روزه هاتون هم قبول باشه
اون زیارت خیلی وقت پیشتون هم قبول باشه
این دنیا فقط یه بهونه است تا یه کمی قدرت خدا برای ما جلوه گر بشه...
به وصال یار سر بزنید
در پناه امام زمان

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.