«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "
«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "

وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم .
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم.
وقتی که دیگرنمی توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم.
وقتی که او تمام کرد
من شروع کردم....
وقتی او تمام شد .... من آغاز شدم.
و چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن  ....
مثل تنها مردن!


پ ن:

نمی دونم کجا دیدم در هر حال تقدیم به او که دوستش دارم.

خودش می دونه....

نظرات 6 + ارسال نظر
کیانی سه‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 13:48 http://mahdipor.blogpars.com

سلام خواهر زاده خوب
بعضی از خواهر زاده هاسببی هستند و بعضی ها نسبی ،اما بگمان من خواهر زاده ها چه سببی و چه نسبی قابل احترام و دوست داشتنی هستند
پست قشنگی بوددرادامه اش این شعر خیلی مناسب است :
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی !

سیامک سالکی چهارشنبه 11 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 00:57 http://tighoabrisham.blogsky.com

سلام تلاله جان، خوبی؟
شعر قشنگی بود، واقعا به دلم نشست.

شیفته چهارشنبه 11 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 14:55

سلام دوست خوبم
مرسی من هم دوست دارم اینجور فکر کردن تو همه ما آدمها تقویت بشه اگه دوست داشتی من را به اسم شیفته اضافه کن. من هم لینک وبلاگ شما را با اجازه شما می گذارم تو وبلاگم.

شیفته چهارشنبه 11 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 15:02

راستی دوست خوبم من هم هم شهریتم تو سن وسال خودت اما با تجربه هایی بیشتر از سنم.لحظه های روزگارت پر از یاد ماندگار لحظه ها

فاطمه جعفری پنج‌شنبه 12 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:26 http://kaalbod.bloghaa.com

سلام تلاله جون خوبی ؟
ایشالله که همیشه خوشحال باشی و عاشق

وحید سرباز پنج‌شنبه 12 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 13:50

سلام
وای که چقده زیبا بود ...
الان یه کمی کارم کم شده ...یعنی ناهار !
ولی سیستم رو روشن کردم ببینم چه خبرا هست این ورا
بهبه
خیلی زیبا بود

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.