«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "
«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "

...

بابا چشمکی بهم زد و شروع کرد به صحبت...( صحبت هایی که مامان رو عصبانی میکرد)

مامان داشت عصبانی میشد و منم هر چی اشاره میکردم که بیخیال شو ؛ اهمیت نمیداد.

این وسط من از خنده ریسه میرفتم.



پ . ن :

مردا چقدر خوب رو اعصاب ما راه میرن...باید به راه حلی فک کنم. چیزی که یه مرد رو عصبانی کنه...


نظرات 4 + ارسال نظر
رضا پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:46 http://rezaferanki.blogsky.com/

توطئه علیه مادران ممنوع

مینا پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 16:48 http://www.tabassom-16.blogsky.com

Masuod جمعه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 20:01 http://khoone-mojarradi.blogsky.com

غیبت نکن

حق نداری از مردا ایراد بگیری
تازه کجاشو دیدی!!! این فقط یه چشمه اش بوده!!1

غریبه آشنا یکشنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 23:42 http://VESALEYAAR.BLOGFA

سلام
من همیشه به خانمم می گم زندگی به اون اندازه ای سخته که ما به خودمون سخت می گیریم
با خدا مهربون باش چون اون دقیقا همون موقعی با نو مهربونه که تو اصلا مهربونیاش زو درک نمی کنی
محتاج دعا
در پناه امام زمان

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.