«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "
«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "

...

امروز با دختر خواهرم رفتم باغ جهان نما و سرای مشیر...خواهر زادم از خیلی چیزا برام گفت و منم با جون دل گوش دادم...با تعجب میگفت که دوستاش  با تمام محدودیت هایی که دارن  دوست پسر دارن و هزار جا با هم میرن. از نظرش خیلی جسارت داشتن

بهش گفتم : عزیزم. نفس خاله جون. دخترا مثل فنر میمونن هر چقدر این فنر رو فشرده تر کنی وقتی رها میشه قدرت پرتابش بیشتره...دختر باید آزاد باشه و خودش تصمیم بگیره و ضمنا دوست پسر داشتن از نظر من ، عیب نیست . اگه هر کسی حد و حدود خودش رو بشناسه و حریم رو رعایت کنه...ولی متاسفانه در کشوری که ما زندگی میکنیم دوستی دختر و پسر 90 درصدش دلبستگی ایجاد میکنه که ممکنه جبران ناپذیر باشه...دوستی خوبه اگه تاثیر پذیر نباشی و عقاید و افکارت برات بمونه و با یه دوستت دارم احساسی نشی و سعی کنی منطقت بر احساست غلبه کنه...

تو خیابون وقتی راه میری سرت رو پایین ننداز ....با غرور راه برو . به زمین و زمان فخر بفروش ...نه با تکبر ، با تواضع و فروتنی ...اخم نکن. سعی کن زندگی هر چقدر سخت باشه بخندی تا کسی نفهمه دردت چیه...تا زخم زندگیت نشه نقطه ضعف...همیشه بناز به زیباییت حتی اگه زیبا نباشی ...زیبایی به آرایش و چشمای درشت نیست عزیزم...

پسرا و دخترا رو بهش نشون دادم و گفتم اینا رو میبینی که دستشون تو دست هم هست ...هر دوشون کمبودهاشون رو جبران میکنن...تو سعی کن بی نقص باشی تا تو رو برای چیزایی که داری و هستی بخوان ...

خیلی خوش گذشت اما شدید گرم بود خفه شدم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.