«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "
«من .. تــو .. آفتـــاب »

«من .. تــو .. آفتـــاب »

" قصه سپــــــــردن دل ، یه حقیقت دروغـــــــــه "

شهاب...

اون وقتا که بچه بودم عاشق کارتون مسافر کوچولو بودم ...چقدر دوست داشتم منم مثل مسافر کوچولو از یه سیاره دیگه میآمدم . اونجا به داشته هام شاد بودم و از اون بالا زمین رو نگاه میکردم ...تنهایی برام افتخار بود ...دوست داشتم یه گل سخن گو داشتم که با شادی دورش میچرخیدم...هنوز هم دوست دارم روی یه سیاره زندگی کنم و از بدی ها بدور باشم. از همه چیز دور باشم و دیگه غصه نخورم نیست ...نشد ...رفت ...

شبا که میخوابیدم وقتی تو آسمون یه شهاب میدیدم فک میکردم مسافر کوچولو اومده زمین ...هر شب دعا میکردم یه بار ...فقط یه بار یه شهاب بیاد طرف خونه ما ...اون وقت حتما با مسافر کوچولو میرفتم ...اما هیچ وقت نیومد ...هنوز هم وقتی تو حیاط میخوابم تا یه شهاب نبینم خوابم نمیبره....

یادش بخیر 


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.