ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 |
دیشب و امروز یاد دوستان کردم و برای همه پیام تبریک فرستادم و از همه مهمتر برای زهره دوست ِ چندین و چند ساله ام پیام دادم .صبح امروز هم خوشحال و سرحال به زهره زنگ زدم که تولدش رو تبریک بگم ...وقتی صدای گریه کردنش رو شنیدم میخکوب شدم. اولش فک کردم حالش خوب نیست ..افکارم رو جمع کردم و گفتم : زهره !! چی شده ؟؟!!
مدام میگفت : تلا مامانم رفت...روز مادر مامانم رفت... تلا برو مامانت رو سیر ببوس...تلا برو محکم بغلش کن...
منم مات و حیرون فقط گوش میکردم. هنوز هنگ بودم که زهره داره چی میگه...
این جور مواقع من نمیتونم گریه کنم. نه اینکه ناراحت نشم ...نه ولی نمیدونم چرا نمیتونم گریه کنم و همراهی کنم.
آخه چی باید گفت ؟!! بگم گریه نکن درست میشه ؟؟ یا بگم این شتری که در خونه همه ما میخوابه !!! نمیدونم
زهره گریه میکرد و منم سکوت کرده بودم. نمیدونستم چه کلمه ای باید میگفتم که آرومش کنه ...
خدا رو شکر از اون دخترایی هم نیستم که همینکه یکی جلوم گریه کرد منم همراش گریه کنم !!!
ای خدا !! زهره فکر نکنه من سنگدلم!!
از صبح تا الان یه نامه اداری رو 4 بار تایپ کردم هر بار یه مشکل داشته...
یعنی چون نمیتونم گریه کنم دوست ِ خوبی نیستم؟؟
استرس دارم ...برای دیدن ِ زهره استرس دارم.نمیتونم اشک ِ چشماش رو ببینم...نمیتونم ...
بعضی لحظه ها هست که نمیدونی چی بگی
اصلا واژه ها تو بعضی لحظات گم میشن
اینجور وقت ها باید سکوت کنی و کسی که گریه داره رو بغل کنی بذاری
گریه کنه و بعد آرومش کنی .
زندگی گاهی خیلی تراژیک می شه
چقدر سخت ...خدا بهش صبر بده..
منم همینطورم..اصلا نمی تونم گریه کنم اینجور مواقع ولی قلبم درد می گیره
سلام خوش به حالت که گریت نمیگیره کاش منم مثل تو بودم واقعا خوش به حالت.تو اصلا بد نیستی تو خوش شانسی.
:)