-
تبریک سال ۸۸
چهارشنبه 28 اسفندماه سال 1387 19:05
سال نو بر همه شما مبارک بهار ۸۸ با تمام زیبایی هاش مبارک آمار سخت آخر ۸۷ رفت به درک... مبارک باشه دوستان خوبم
-
آخرین حرف ۸۷
سهشنبه 27 اسفندماه سال 1387 09:15
دلم نمی خواد بگم تو این روزهای آخر سال دلم گرفته ... یا اینکه بگم دلم برای ....اندازه یه دنیا تنگ شده.... دلم نمی خواد از بدیهایی که ۸۷ داشت صحبت کنم .... از اینکه خدا چقدر دلمو شکست.... از اینکه از دست عزیزترینها دلگیر شدم اما به روی خودم نیاوردم... دلم نمی خواد بگم با اینکه که خیلیا بهم گفتن دوستت نداریم ...دلم دوست...
-
سراب
پنجشنبه 22 اسفندماه سال 1387 09:18
گفتی که قدرت را نمی دانم ! مهربانیت را جیره بندی کردی ! روزی یک لبخند ، هفته ای یک دوستت دارم گفتم : واقعا داری؟ گفتی : "نمی دانم" *********** می آیی، عاشق می کنی محو می شوی . تا فراموش می کنم ... دوباره می آیی ... تازه می کنی خاطرات را محو می شوی !! ... به راستی که سراب از تو با ثبات تر است ********* این...
-
دعوا بر سر خال
سهشنبه 20 اسفندماه سال 1387 10:41
( این مطلب جالب وشنیدنی رو یه جایی خوندم امید دارم برای خوانندگانش زیبا وشنیدنی باشه ... من که کلی ذوق کردم...) حکایت دعوا بر سر خال از زمان خواجه حافظ شیرازی آغاز گردید و تا زمان معاصر ما کشیده شد ! داستان با بیتی از اشعار حافظ شروع گردید . سپس صایب تبریزی در سالهایی بعد بگونه ای انتقادی و با الگو برداری از اصل شعر...
-
محبت بی پاسخ
شنبه 17 اسفندماه سال 1387 11:36
سلام به همه اونایی که این مطلب ...مطلب که نه یه خاطره بد رو می خونن... دوست دارم قضاوت کنید که من اشتباه کردم یا واقعا حقم این نبود... روز چهارشنبه یه کاری رو به پایان رسوندم که ۲ هفته هم صبح هم عصر هم وقت استراحتم انجام دادم ...اداری بود ودیگه حتی صدای مامان وبابا هم در اومده بود که چرا من استراحتو از خودم گرفتم و به...
-
دل نوشته های من
شنبه 10 اسفندماه سال 1387 18:04
این نوشته رو ساعت 2 نوشتم .... نمی دونم چرا این موقع شب دلم هوس نوشتن کرد اون هم بعد از مدتها... من همیشه وقتی دلگیر می شوم...وقتی حس می کنم هیچ کسی محرم قلبم نیست...من هستم و یک دفتر و یک دنیا تنهایی.... نمی دانم ...اینبار نه دلم گرفته ... نه غمگینم...اما دوست دارم گریه کنم وکسی نپرسد که چرا ؟؟؟ ومجبور نباشم جواب...
-
دلم تنگ است
دوشنبه 5 اسفندماه سال 1387 09:45
به دیدارم بیا هر شب در این تنهایی تنها و تاریک خدا مانند دلم تنگ است .... بیا ای روشن ای روشنتر از لبخند شبم را روز کن در زیر سر پوش سیاهی ها دلم تنگ است ...
-
مداد رنگی سفید منم
پنجشنبه 1 اسفندماه سال 1387 18:28
امروز روز دیگری بود متفاوت از روزهایی که گذشت امروز منتظر بودم منتظر یک حادثه یک حرف می دانستم تفکرم بر خلاف ذهنیت دیروزم است اما دوست داشتم امید را به قلبم هدیه میدادم * ** خودم را بارها و بارها در قبرگذاشتم تحملش سخت بود ... قبل از مرگ ...دنیا برایم زیبا تر از قبل شده بود حس می کردم روزهای واپسین زندگی ام را می...
-
خاطره
شنبه 26 بهمنماه سال 1387 19:32
روز ۲۲ بهمن برای خواهر زاده هایم روز باشکوهی بود چرا که مهربانترین خاله دنیا که من باشم از روز قبل براشون تدارک رفتن داده بودم اولش از کاری که براشون انجام دادم زیاد خوشحال نبودن یا بودن و به روی خودشون نمی آوردن.... یه عالمه بادکنک خریدم و براشون با هیدرژن پر کردم روشون هم شعار مخصوص نوشتم و به دستشون دادم... وقتی...
-
مشرق خیال
پنجشنبه 24 بهمنماه سال 1387 10:26
....من روز خویش را با آفتاب روی تو کز مشرق خیال دمیده است آغاز می کنم. من با تو می نویسم و می خوانم من با تو راه می روم و حرف می زنم وز شوق این محال : - که دستم به دست توست - من جای راه رفتن... پرواز می کنم ! آن لحظه ها که مات در انزوای خویش یا در میان جمع خاموش می نشینم : موسیقی نگاه تورا گوش می کنم . گاهی میان...
-
لحظه ها
یکشنبه 20 بهمنماه سال 1387 10:56
در آن لحظه ...در آن پر شور لحظه دل من با چه اصراری ترا خواست، و من میدانم چرا خواست، و می دانم که پوچ هستی و این لحظه های پژمرنده که نامش عمر و دنیاست ، اگر باشی تو با من، خوب و جاویدان و زیباست ... لحظه دیدار لحظه دیدار نزدیک است . باز من دیوانه ام، مستم . باز می لرزد، دلم، دستم . باز گویی در جهان دیگری هستم . های !...
-
آئینه و سنگ
شنبه 19 بهمنماه سال 1387 10:28
سر گشته ای به ساحل دریا، نزدیک یک صدف، سنگی فتاده دید و گمان برد گوهر است ! *** گوهر نبود - اگر چه - ولی در نهاد او، چیزی نهفته بود، که می گفت ، از سنگ بهتر است ! *** جان مایه ای به روشنی نور، عشق، شعر، از سنگ می دمید ! انگار دل بود ! می تپید ! اما چراغ آینه اش در غبار بود ! *** دستی بر او گشود و غبار از رخش زدود، خود...
-
سپاس ( تقدیم به اوکه مرا دوست نداشت )
چهارشنبه 9 بهمنماه سال 1387 18:27
اگر در کهکشانی دور دلی؛ یک لحظه در صد سال یاد من کند؛ بی شک دل من ؛در تمام لحظه های عمر به یادش می تپد پرشور... من اینک؛در دل این کهکشان نور این منظومه های مهر این خورشیدهای بوسه ولبخند این رخسارهای شاد شکوه لطف تان را ؛ با کدامین عمر صد ها ساله پاسخ می توانم داد ؟ ************* صفای مهرتان را با سرا پای وجودم با تمام...
-
امروز تولدمه....
سهشنبه 8 بهمنماه سال 1387 09:04
امروز روز تولدم بود دوست دارم بدانم همه آدمها هم مثل من هر چقدر بزرگتر می شوند نسبت به خیلی چیزها احساساتشان کم می شود. من که اینطور شدم اصلا از بدنیا آمدنم ...از زنده بودنم ...از بزرگ شدنم...نه خوشحال شدم نه ناراحت... بر خلاف سالهای گذشته آسمان هم تشنه باریدن نبود...امسال روز تولدم را در قلبم جشن نگرفتم وتنها کسی که...
-
غرور...
سهشنبه 1 بهمنماه سال 1387 18:36
حضور سبز مرا در بهار سوزاندند دل غریب مرا پای دار سوزاندند برای یک طپش دل مرا به دار زدند وعشق پاک مرا دشمنانه جار زدند محاق حادثه ها کوچه عبور من است وفصل تیغ و خزان موسم ظهور من است برای بودن خود یک بهانه نیست مرا میان شط بلا یک کرانه نیست مرا دریغ و درد که همچو حباب می میرم به جرم خوبی یک انتخاب می میرم برای من همه...
-
کاش
دوشنبه 30 دیماه سال 1387 18:47
کاش ما آدمها می دانستیم زندگی یک جاده بی انتهاست وهمگی ما مسافران غریب این جاده ایم وباید چشمانمان را بر گذر قاصدکها باز کنیم که زمان ساز سفر می زند دست به دست هم دهیم بی هیچ پاداش حراج محبت کنیم که همه ما خاطره ایم دیر یا زود رهگذر قافله ایم.... کاش به همه چیزهایی که خدا به ما ارزانی داشته راضی بودیم. ... کاش دنیا...
-
آرامش خاطر
دوشنبه 16 دیماه سال 1387 12:08
امروز بر خلاف روزهای گذشته خوشحالم...به راستی خداوند متعال چه زیبا می تواند شادی را به قلبمان هدیه کند با چیزی ساده که حتی فکرش را نمی کردم شادی را به قلبم هدیه کرد که هنوز بعد از چند روز شیرینی آن از ذهن و روحم پاک نمی شود ... چند روز پیش پسر خواهرم کتاب فارسی خودش را به من داد تا ازش درس بپرسم . من کتاب را برگ زدم...
-
تسلی
چهارشنبه 11 دیماه سال 1387 10:09
ما آدما وقتی دیگران دلگیرن وغمگین ؛ اونقدر باحرفامون دل بیقرارشو ن تسلی میدیم که دیگه اون غم شاید اونقدر ها توی دلش پر رنگ نباشه... این حرف مصداق خودمه... وقتی دوستام از همه دنیا خسته میشن؛ بهشون امید میدم ...امید به اینکه هنوز زندگی جریان داره وتا وقتی می دونن که چشمانی هست که به خاطر رنجشون بارانیه زندگی هم ارزش رنج...
-
تسلیت
سهشنبه 10 دیماه سال 1387 09:03
السلام علیکم یااباصالح المهدى (عج)السلام علیک یاامین الله فى ارض وحجته على عباده(یاصاحب الزمان آجرک الله)ماه محرم بر شما وعاشقان حسین تسلیت عرض مینمایم
-
چرا
یکشنبه 8 دیماه سال 1387 18:55
چه تنهاییم... کسی از ما نمی پرسد چرا غمگین و گریانیم... چرا در کنج خلوتگاه خود مست تماشائیم... چرا چون یاسهای بی قرار پیوسته حیرانیم... و یا مثل گل سرخ بهار در فکر هجرانیم چرا چون مریم چشم انتظار چشم انتظاریم... چرا بیهوده چشم در بخچه شب کرده ایم تا سحر هرگز نمی خوابیم چرا در فکر فرداییم... چرا مرحم برای زخم های کهنه...
-
شاعر تنها
پنجشنبه 5 دیماه سال 1387 10:40
قول دادم که اگر روزی , روزگاری سهراب از من شاعر تنها پرسید عاقبت فهمیدی خانه دوست کجاست ؟ پاسخش خواهم داد به خدا ای سهراب او همان خانه بی کینه و بی رنگ وریاست که فقط رهرو عشق میتواند قفل نشکسته آن را با دلی سرشار از یکرنگی باز کند وخدا میداند که من شاعر تنها عاشق وشیفته کوچه باغی هستم که صداقت در آن مثل دریا آبیست ومن...
-
یلدا
شنبه 30 آذرماه سال 1387 11:48
یلدا ؛ شبی که شاید اصلا با شبای دیگه فرقی نداشته باشه ؛شاید ۱ دقیقه...از بچگی شاهد بودم که همه خانواده واقوام انگار قوم هون یا شاید بدتر ...روی سر پدر بزرگ آوار می شدند؛ بیچاره پدر بزرگ خیلی خوشحال میشد .همه باهم حرف میزدن صدا به صدا نمی رسید.دایی بزرگم همیشه خودش بود و یه ضبط اوراق و یه نوار خالی که صدای همه رو پر...
-
ولایت عشق
پنجشنبه 28 آذرماه سال 1387 09:04
عید بود وعجب عید مبارکی ولایت علی در سرزمین عشق وبرای من با شکوه ترین روز در سال بود که هم غم به همراه داشت هم شادی ... شادی :شادی عزیزانم بود و این من بودم که شادی وصف نشدنی چشمان عزیزترین فرد زندگی ام را نظاره گر بودم... غم :مال من بود چرا که با رفتن او این من بودم که تنها شدم. برای ما ایرانی ها هر روزی که شاد باشیم...
-
شکسته دل
دوشنبه 25 آذرماه سال 1387 18:16
امروز از اعماق قلبم برای تنهایی وبی کسی دلم گریستم.آنقدر آرام اشک ریختم که حتی نزدیکترین کسان زندگی ام متوجه نشدند. خدایا چرا دلی که از همه پاکتر و ساده تر است اینگونه مورد خشم و غضب دیگران قرار می گیرد...دل من یک دل دریایی است؛دریایی پرتلاطم که طول امواجش آسمان را می شکافد وباز همانند پاک باران قطره قطره به دریا می...
-
تبریک
دوشنبه 18 آذرماه سال 1387 13:08
عیدتون مبارک
-
تنها تر از همیشه...
شنبه 16 آذرماه سال 1387 18:47
امروز حس کردم تنها تر از همیشه ام....آنقدر تنها که حتی آسمان هم برای تنهایی من دلش گرفته... او هم مثل من ایمان دارد دنیا با تمام زیبایی هایش در دنیای قلب من غریبه است...او میداند در چهره به ظاهر شاد من چه حس غمگینی وجودم را پر کرده است وهیچ کس و هیچ چیز نمی تواند تسکینی برای قلبم باشد ؛ ومن میدانم امروز دراین روز...
-
مهربانم
دوشنبه 4 آذرماه سال 1387 17:53
خدای مهربانم منم ,باز هم من آمدم تا از رازهای سر به مهر قلبم برایت بسرایم می دانم که می توانی قلبم را آرام ببخشی... پس آرامش عطایم کن تا آسوده خاطر زندگی ام را از سر بگیرم...
-
تنها منم
دوشنبه 4 آذرماه سال 1387 17:21